داستان جالب پولدار شدن برادران کپیکار
این سه برادر 👇 با کپی کردن ایدههای دیگران پولدار شدند!
اسامی آنها، مارک، اولیور و الکساندر که شهرت آنها با نام فامیلی Samwer بیشتر است.
در دهه ۹۰ میلادی، همان دورانی که حباب .com در حال متورم شدن بود، برادران Samwer عاشق ایده eBay شدند. eBay یک سایت خرید و فروش کالاست که هرکسی میتواند محصول خودش را در آن اضافه کند.
این سه برادر آلمانی، آنقدر از ایده eBay خوششان آمده بود که میخواستند نمایندگی آن را در اروپا داشته باشند. تلاشهایی هم کردند اما eBay به آنها جواب نداد!
آنها چه کار کردند؟
این سه برادر، وبسایت و کسبوکار مشابه eBay یا بهتر عرض کنم، کپی آن را ساختند و نامش را Alando گذاشتند.
به اندازهای هم کارها را سریع و خوب جلو بردند که وقتی eBay متوجه رشد آنها شد، برای جلوگیری از بزرگ نشدن کسبوکار مشابه خودشان در اروپا، Alando را به مبلغ ۴۳ میلیون دلار خریدند!
استراتژی شیرینی بود 🙂 کپی کن و به خودشان بفروش. آیا میتوان تکرارش کرد؟
بله قطعا.
آنها به سراغ فیسبوک رفتند. روی پروژهای کاملا مشابه فیسبوک به نام studiVZ سرمایهگذاری کردند اما فیسبوک علیه آنها شکایت کرد.
فکر میکنید تفاوت اصلی آنها با فیسبوک چه بود؟ فقط رنگ قالب آن به جای آبی قرمز بود و کمی ظاهر آن متفاوت بود!
شکایت فیسبوک در نهایت منجر به جریمه studiVZ شد اما شرکت سرمایهگذاری برادران Samwer موفق شد که قبل از نهایی شدن رای دادگاه، این پروژه را به مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار به شرکت دیگری بفروشند.
متوقف شدند؟ نه!
دوباره روی کسبوکار دیگری به نام MyCityDeal کار کردند؛ کپی خوبی از Groupon که در عرض ۶ ماه توانست در اروپا مشهور شود. این دفعه موفق شدند که نسخه کپی را به خود Groupon بفروشند؛ آن هم به مبلغ حدود ۱۴۰ میلیون دلار!
پولهایی که از این فروشها به دست آوردند را برای خرید سهام شرکتهای موفق دیگری سرمایهگذاری کردند.
آنها این استراتژی را آنقدر خوب اجرا کردند که در بین شرکتهای استارتاپی به clone kings معروف هستند. حالا این سه برادر به کپیکار مشهور هستند.
آنها با راهاندازی یک شرکت سرمایهگذاری روی استارتاپها به نام راکت اینترنت، همین مسیر را ادامه دادند. روی نسخه آلمانی یوتیوب به نام MyVideo، روی نسخه کپی توییتر به نام Frazr، روی نسخه کپی آمازون، پینترست و چندین استارتاپ کپی دیگر سرمایهگذاری کردند.
این برادران کپیکار، توقف ناپذیر هستند. در سال ۲۰۱۱، روی پروژهای مشابه Airbnb به نام Wimdu کار کردند اما این دفعه تیر آنها به سنگ خورد و Airbnb هیچ تلاشی برای خرید آن انجام نداد. در عوض، با قدرت به بازاریابی ادامه داد و اجازه نداد که رقبا قدرت بگیرند.
آنها حالا چندین شرکت سرمایهگذاری دارند که در کشورهای مختلفی روی استارتاپها سرمایهگذاری میکنند و خودشان هم ثروتی چندین میلیارد دلاری دارند.
این نحوه کپیکردن ایدهها و ساختن کسبوکارهایی فقط به قصد فروش یا تحت فشار قرار دادن برندها، قطعا کاری غیراخلاقی است و خیلی وقتها، احراز کپی بودن آنها برای اقدام قانونی علیه آنها، تقریبا غیرممکن است.
اما اگر بخواهیم از این داستان واقعی نکات خوبی استخراج کنیم، به این چند نکته میرسیم:
۱. در هر جای دنیا، چندین کسبوکار هستند که محصول یا خدمتی مشابه ارائه میکنند، چیزی که باعث موفقیت یا شکست آنها میشود، قدرت بازاریابی و نوآوری است. مثل همان اتفاقی که برای کپیهای Airbnb افتاد؛ Airbnb فقط یک سرویس نبود، آنها آنچنان پرقدرت و اصولی بازاریابی کردند که نام بسیاری از رقبا را اصلا نشنیدهایم.
۲. اگر قصد راهاندازی کسبوکار یا ارائه سرویس و محصول جدیدی دارید، نیازی نیست که به دنبال بکرترین ایدهها بروید، همان ایدههای قبلی را بهتر اجرا کنید؛ متمایز باشید و کمی بهتر کار کنید، همین کافی است!
۳. رقابت در دنیای کسبوکارهای دیجیتال به اندازهای شدید است که بعضی وقتها، خریدن رقیب راهی آسانتر و کمهزینهتر است.
امیدواریم که از این یادداشت لذت برده باشید 😊